گرگـــها خوب بــدانند در این ایل غریــب
گر پــدر مـُــرد تفنگ پدری هسـت هنوز
گرچه مردان قبیله همگی کشته شدند
توی گهواره چوبی ، پسری هست هنوز
آب اگر نیست نترسید ، که در قافله مان
دل دریایی و چشمان تــَـری هست هنوز